اخبار سفارت

سیدطیب جواد: نماینده‌گی نیکو از افغانستان، پرافتخار اما دشوار است

گفت‌وگوی ویژه محترم سیدطیب جواد، سفیر جمهوری اسلامی افغانستان در انگلستان – با روزنامه هشت صبح کابل

گفت‌وگوکننده: پرویز کاوه

۸صبح: دستگاه دیپلماسی افغانستان همواره به عنوان یک نهاد برای تجرید و تبعید و گاهی هم برای امتیازدهی برای سیاست‌مداران افغانستان مطرح بوده است و در کم‌تر مواردی این نهاد توانسته است به عنوان بازتاب‌دهنده و اجراکننده‌ی سیاست خارجی افغانستان شناخته شود. برداشت شما از این قضاوت درباره دستگاه دیپلماسی افغانستان چیست؟

جواد: خوشبختانه در دو دهه پار، دستگاه دیپلماسی افغانستان بیخی دگرگون شده؛ انصافاً خوب رشد کرده است و شمار چشم‌گیری از دیپلمات‌های ورزیده را آماده و ارایه کرده است. من در اکثر نشست‌های دیپلماتیک منطقه‌ای و بین‌المللی به مهارت دیپلماتیک و کفایت مسلکی همکاران جوانم، مخصوصاً در مقایسه با کشور‌های منطقه افتخار می‌کنم. از این صداقت و کفایت استفاده نیکوتر بایست صورت گیرد.

گپ تجرید و تبعید، قصه یک دوره مشخص سالیان ۷۰ میلادی بود؛ بلایی بود که گذشته و برکت آن نمانده. مگر در مورد گپ دوم شما، تقرر دیپلمات‌ها از روی وزن سیاسی یا اقتصادی، واقع‌بین اگر باشیم، باید بپذیریم که این کار، سوگ‌مندانه، در اکثر نظام‌ها و کشورها به سویه گماشتن سفیر در پایتخت‌های کلیدی چالان و روان است. چنان‌که دوست من، سفیر فعلی امریکا در لندن از یک خانواده متموّل می‌آید که پول قابل توجه به کمپین انتخاباتی رییس جمهور ترمپ داده بود. اما کار اصلی را در آن سفارت‌خانه‌ها دیپلمات‌های مسلکی می‌کنند و سفیر برای تامین روابط در سطح بالا است. اما در افغانستان، یا هر کشور دیگر، دیپلمات‌ها که ستون فقرات سفارت‌خانه‌ها هستند، نباید برای امتیازدهی و امتیازجویی ایدیولوژیک، قومی و یا تجارتی تقرر یابند.

در گذشته، در مواردی که به وزارت خارجه افغانستان اعتماد شده است تا اجراکننده‌ی سیاست خارجی باشد، این وزارت و دیپلمات‌های افغان بسیار موفق بوده‌اند. به گونه مثال مدیریت موفق روابط ما با ایران، علی‌رغم دوستی نزدیک استراتژیک با امریکا، طی دو دهه اخیر یک دست‌آورد پربار وزارت خارجه ما است. اما چون قدرت سیاسی، ثروت اقتصادی و پرستیژ سیاسی طی این دو دهه زیادتر از خارج می‌آمد، دولت‌مردان ما می‌خواستند که خود مدیر مستقیم این روابط باشند، نه دیپلمات‌ها.

۸صبح: با این خوش‌بینی که به دستگاه سیاست خارجی کشور دارید، روند اخیر اصلاحات در این نهاد را چگونه می‌بینید؟ دیده می‌شود که انتقادهایی از نحوه‌ی برخورد سلیقه‌ای با پدیده‌ی اصلاحات در مورد این وزارت شکل گرفته است.

جواد: در ضرورت اصلاحات در ساختارها و جابه‌جایی کارمندان دستگاه سیاست خارجی ما هیچ نوع شک و تردید نیست، و این روند در چند سال گذشته متاسفانه بسیار کند و حتا را کد بوده است. تکان یک‌باره هم غوغا می‌آفریند. بهتر است اصلاحات با تأنی و مدارا به گونه‌ی مستمر و در مشورت با کادر‌های مسلکی این دستگاه انجام یابد که «هم لعل به دست آید و هم دل یار نرنجد».

۸صبح: شما تجربه کار در کشور‌های مهمی را از جمله به عنوان سفیر افغانستان در امریکا و اکنون در انگلستان دارید. به نظر شما کدام موارد می‌تواند رابطه‌ی افغانستان با قدرت‌های مطرح جهانی را مستحکم‌تر بسازد؟

جواد: این یک سوال پخته است و خدا کند ستون روزنامه جا، و سینه‌ی خواننده شما حوصله داشته باشد.

درباره اولویت‌های مدون و استراتژیک پالیسی خارجی گپ نمی‌زنم، چون حرف مکرر است و حدیث سکندر. اما ناگفته پیدا است که اگر ما شرایط سخت دگرگون شده، حتا حاد و استثنایی موجود جهان را در نظر نگیریم و پالیسی‌های درازمدت‌مان را زودزود به تله و ترازو نکشیم و بر زمانه و زمینه‌های متحول منطقه و جهان عیار نکنیم، آن پالیسی‌ها هوایی و ایده‌آلی می‌مانند. در شرایط استثنایی موجود، پایه‌های رفیع سیاست خارجی ما بر دو پایه باید استوار باشد. پایه اول ایجاد اجماع و هم‌گرایی منطقه‌ای برای دست‌رسی به یک روند صلح افغانی و آتش‌بس، موافقت روی اصول معقول عقد یک پیمان قابل اجرا و استمرار صلح با عزت، که متضمن حفظ حقوق اساسی شهروندان، نظام و دست‌آوردهای دموکراتیک است، می‌باشد. پایه دوم پاسداری و گسترش دوستی و همکاری نزدیک با جامعه‌ی جهانی برای حفظ سطح و استمرار کمک‌های اقتصادی و پشتی‌بانی سیاسی از دولت افغانستان است.

بر مبنای این دو پایه، ساختارهای وزارت امور خارجه و بخشی از نهاد‌های سیاست خارجی نظام نیز باید بازنگری و اقلاً چند تا از این اقداماتی را حالا می‌گویم روی دست گرفت:

  • تفویض صلاحیت و اعتماد به وزارت خارجه در مسایل مربوط به روابط بین‌المللی و پهلوهای منطقه‌ای صلح و رشد و همکاری‌های اقتصادی،
  • اجرای برنامه‌های مشخص آموزشی و افزایش مهارت تخصصی برای مدیریت مسلکی و موثر روند صلح برای یک حلقه مشخص از دیپلمات‌های زن و مرد، و ایجاد توأمیت با نهاد‌های پژوهشی و اتاق‌های فکری در منطقه و جهان که روی مسأله صلح متمرکز اند و در کارشان متخصص.
  • قانون‌مند ساختن چگونه‌گی دست‌رسی سفارت‌خانه‌های خارجی در کابل به مقامات ارشد دولتی و امنیتی مطابق کنوانسیون ویانا و پررنگ ساختن نقش وزارت خارجه در تسهیل تماس‌های موجه و معقول.
  • گماشتن سفرا و دیپلمات‌های ماهر، زبان‌آور و آشنا به فرهنگ و تاریخ و زبان‌های افغانستان در منطقه و کشور‌های کلیدی ناتو.
  • اجازه دادن به سفرا و دیپلمات‌های بلندپایه افغان که در مطبوعات محلی کشور‌هایی که ماموریت دارند، حضور ملموس یابند و اولویت‌های دولت و صدای مردم را در مورد روند صلح و دوستی با همسایه‌گان و جامعه‌ی جهانی به گوش مردم کشور‌هایی در آن مأموریت دارند، بچکانند. این گپ را قبول کنیم، که اگر خوش ما می‌آید یا نمی‌‌آید، که در جایی که ما چُپ هستیم، حرف حریف ما به سکوی می‌نشیند. البته مطبوعات بزرگ بین‌المللی مانند (CNN) و (BBC) باید از طریق مقامات بلند دولت و وزارت خارجه در کابل تغذیه شوند. مقصد من مطبوعات محلی در کشور‌های خارجی است.
  • استفاده موثر از نفوذ آن شمار از دوستان افغانستان که در گذشته در افغانستان ماموریت نظامی، دیپلماتیک و یا بشردوستانه داشته‌اند، برای نفوذگذاری در حکومات و نهاد‌های سیاسی و اتاق‌های فکری اروپا و امریکا و حتا هندوستان و روسیه.

۸صبح: تصور عام در افغانستان این است که سیاست‌های کشور میزبان شما یعنی انگلستان در قضایای افغانستان، بیش از حد پاکستان‌محور است. برداشت شما از این نوع نگاه به انگلستان به عنوان یک کشور حامی افغانستان چیست و تجارب شما چه چیزی را در این زمینه بیان می‌کند؟

جواد: جان مسأله این است که از یک طرف، ما روابط سیاسی تنگاتنگ، دادوستد اقتصادی مفید، مشارکت نظامی شانه‌به‌شانه و همکاری آموزشی پرمایه با انگلستان داریم. این دوستی استراتژیک بر مبنای منافع مشترک امنیتی برای افغانستان، منطقه و انگلستان استوار است. افغان‌های مقیم انگلستان یک سرمایه‌ی بشری غنی برای افغانستان‌اند و از سوی دیگر، پاکستان یک عضو کهنه کشور‌های مشترک‌المنافع است و این دو کشور رشته‌های به‌هم‌تنیده دیرین اجتماعی و اقتصادی دارند. افزون بر آن، پایگاه‌های تروریستان، مدارس و مساجد بنیادگرایان در پاکستان و انگلستان و عقب افتاده‌گی فکری انگلیس‌های پاکستانی‌تبار، خطر‌های مشترک امنیتی برای انگلستان، پاکستان و جهان است.

از این رو برنامه‌ی کاری من به حیث سفیر افغانستان در لندن روی این اصل متمرکز است که با قوت تمام برای گسترش پهنا و ژرفنای روابط با انگلستان خدمت کنم و موقف رسمی و اصولی دولت و مردم افغانستان را به حکومت، پارلمان، اردو و مردم انگلستان روشن نمایم؛ اما این واقع‌بینانه و هوشیارانه نیست که ما انگلستان را در موقف انتخاب میان یکی (ما یا پاکستان) بگذاریم. پیشینه و درون‌مایه روابط انگلستان با پاکستان با روابط این کشور با ما بیخی فرق دارد. اما خوش‌بختانه انگلستان می‌خواهد و می‌تواند که روابط نیک با هر دو کشور داشته باشد. تلاش ما این بوده است که از نفوذ انگلستان بر پاکستان به نفع ما و سود امنیت و ثبات منطقه استفاده بهتر شود.

۸صبح: چون از سود مشترک امنیتی یاد کردید، فکر می‌کنید که انگلستان از نفوذش بر پاکستان در بحث مذاکرات صلح افغانستان تا حال استفاده کرده است؟

جواد: یقیناً، انگلستان در تسهیل یک سلسله تماس‌های آرام، و اما بسیار موثر بین حکومت‌های افغانستان و پاکستان نقش موثر ایفا کرده است. در مولفه‌ی صلح، انگلستان از یک طرف از روش امریکا حمایت علنی می‌نماید و از جانب دیگر در صحبت‌های خودمانی خواهان تعدیل بعضی از عرصه‌های آن پالیسی است. تماس نزدیک لندن با اسلام‌آباد و واشنگتن تا حالا مثبت و به نفع روند صلح افغانی و عزت‌مند بوده است.

۸صبح: در یک سال گذشته، موضوع خروج بریتانیا از اتحادیه‌ی اروپا، یکی از بحث‌های محوری بریتانیا بوده است. آیا به نظر شما خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا تبعاتی بر افغانستان و سهم بریتانیا در حمایت از افغانستان خواهد داشت؟

جواد: بخش بزرگ همکاری و دوستی ما با انگلستان بر مبنای روابط دوجانبه است و بیرون شدن انگلستان از اتحادیه اروپا بر این روابط دوجانبه و یا روابط اتحادیه اروپا با ما، تاثیر کلان ندارد.

۸صبح: آیا امکان افزایش و یا کاهش سهم بریتانیا در افغانستان در زمینه‌های نظامی و اقتصادی در چهار سال آینده متصور است؟ آیا این کشور در نظر دارد تا در فعالیت‌های عمرانی افغانستان سهم بیش‌تر بگیرد و آیا بریتانیا مایل است تا رابطه‌اش با افغانستان را آن‌گونه که تا امروز حفظ کرده است، نگاه کند؟

جواد: هدف من برای چهار سال آینده حفظ سطح کمک‌ها و تقویت مزید دوستی استراتژیک ما با انگلستان است و برای نیل به این هدف، رویکرد عملی سفارت ما این است که از فرصت‌های استثنایی که در انگلستان پسابرگزیت (بعد از بیرون شدن بریتانیا از اتحادیه اروپا) ایجاد می‌شود، حد اکثر استفاده به سود افغانستان شود. زیرا انگلستان حالا پالیسی بریتانیای جهانی (Global Britain) را برگزیده و می‌خواهد جایگاه سیاسی قوی در حوزه‌های جغرافیای بیرون اروپا داشته و به سوی آسیا و افریقا به گونه‌ی جایگزینی برای اتحادیه اروپا نگاه کند. بعد از سه سال بالاخره یک صدراعظم مجرب و موفق «بوریس جانسن» انتخاب شده است که می‌خواهد لندن را دوباره به صحنه سیاست جهانی برکشد. ما در مقامات حکومت و اردوی انگلستان دوستان بسیار نزدیک داریم که در کابل و هلمند خدمت کرده‌اند. از نفوذ آن‌ها در دستگاه حکومت و هم‌چنان مدیریت موثر روابط ما با یکی از همسایه‌گان‌مان، استفاده موثر می‌شود.

۸صبح: نماینده‌گی کردن از افغانستان در کشوری که عملاً دارای نیروی نظامی و نهاد‌های فعال سیاسی در افغانستان است، چقدر دشوار و یا هم چقدر آسان است؟

جواد: نماینده‌گی نیکو از افغانستان در هر کشوری پرافتخار، اما کاری دشوار است؛ باور کنید دشوار است.

در مورد انگلستان باید گفت که معضل اصلی وجود نیروهای نظامی، سفارت بی‌سروپا، و نهاد‌های بشری، مدنی و استخباراتی آن‌ها نیست؛ بلکه هر کدام آن‌ها سرمایه‌ای است برای ما؛ اگر رفتار آن‌ها با نهاد دولتی، نظامی و مدنی و حتا پارلمانی ما قانون‌مندتر و مطابق کنوانسیون ژنیو باشد، هر کدام از این حلقه‌ها وسیله وصل مزید دولت‌ها و مردم می‌تواند باشد. وزارت خارجه آماده‌گی و توانایی آن را دارد که رفتار آن‌ها را مفیدتر و قانون‌مندتر سازد. امیدوارم وقت آن فرارسیده باشد.

۸صبح: از شما به عنوان یکی از محدود دیپلمات‌های کارکشته و توانا یاد می‌شود. اکنون که به پایان کارتان در دستگاه دیپلماسی افغانستان نزدیک می‌شوید، چه درس‌هایی را برای نسل‌های پس از خودتان به جا می‌گذارید؟ مثلاً سه درس بزرگ را که می‌خواهید به میراث بگذارید، کدام‌ها خواهند بود؟

جواد: از محبت شما ممنونم. از آن لقب‌ها هنوز بسیار دورم، اما من خوشبخت بوده‌ام که برایم فرصت خدمت میسر شده است و سپاس‌گزار از این درک.

والله چه بگویم، مهم‌ترین درس برای دوستانی که بعد از من می‌آیند یکی این است که برخلاف آن‌چه که در کورس‌های دیپلماسی می‌آموزید، اگر میخواهید به عنوان یک مدیر موثر و رهبر خدمت‌گزار به یاد مردم و تاریخ بمانید به روی ارزش‌ها، اصول و مصالح ملی بایستید، در غیر آن یک مامور معذور خواهید بود و به یاد کسی نخواهید ماند. هیچ دولت خارجی و نهاد بین‌المللی‌ای را شما نمی‌‌توانید به یک اصل و ارزشی قانع بسازید که خود به آن عقیده ندارید.

درس دوم این که، در افغانستان و منطقه‌ی ما، معمولاً داخل شدن به سیاست و دیپلماسی اکثراً تصادفی است که شما آن را خود انتخاب نمی‌‌کنید، اما بیرون شدن از سیاست انتخابی است. به موقع از سیاست و دیپلماسی، آنگاه که در قله شهرت و محبوبیت قرار دارید، از این عرصه آرام کنار بروید. تمام دیکتاتور‌های فاسد جهان زمانی رهبران خوبی بوده‌اند، اما ندانسته‌اند و یا نخواسته‌اند که به موقع از ستیژ پایین شوند.

درس آخر، هیچ گزینه‌ای بهتر از مهربانی و محبت با همکاران هم‌ردیف و فرودست‌تان نیست. شما را مردم فقط به خاطر مشت نادر سنگینی که شاید یکی دو بار بر میز بادارتان می‌کوبید به یاد بیاورند، اما هزاران بار به خاطر لبخند مدام و گرم‌تان و رفتار نیک با همکاران و زیردستان‌تان به یاد خواهند آورد.

۸صبح: شما از آن محدود دیپلمات‌هایی هستید که تجربه عملی در یکی از پیچیده‌ترین روندهای صلح در جهان یعنی صلح حکومت کلمبیا با شورشیان فارک را دارید. آن تجارب چقدر در افغانستان عملی است؟

جواد: باز هم سپاس‌گزارم، علی‌رغم آن که ما افغان‌ها فکر می‌کنیم که خود جامع‌الکمالاتیم، اما این تجارب در افغانستان می‌توانند موثر باشد. من نزدیک به هفت سال در کلمبیا سفیر بودم و دوستی شخصی ما با رییس جمهور اوریبی و وزیر دفاع سانتوس جوش خورد. با رییس جمهور اوریبی به سفرهای ولایتی او به مناطق که تازه از دست شورشیان آزاد می‌شد برای دیدن عملیات نظامی علیه شورشیان فارک و گفت‌وشنود با مردم درباره‌ی صلح و آتش‌بس، می‌رفتم. یادش به خیر!

مهم‌ترین درس مذاکرات صلح با فارک که برای ما در این مقطع حیاتی است، شیوه‌ی نهانی مذاکره، ترکیب کوچک اما معتمد هیات مذاکره‌کننده، نقش زنان و قربانیان در هر دو طرف درگیری، تاثیر مثبت منابع تسهیل‌کننده منطقه‌ای و بین‌المللی مذاکرات، نقش دولت‌های تضمین‌کننده برنامه‌ریزی دقیق برای مکانیزم‌های تداخل اجتماعی شورشیان، کار با جامعه برای پذیرفتن عفو و گذشت، و پافشاری روی پاسداری از حقوق و اصول اساسی و نظام سیاسی بود. یکی از بزرگ‌ترین چالش‌ها، حفظ وحدت نظر میان دولت‌مردان، زنان، قربانیان، و جامعه‌ی مدنی کلمبیا بود. تا جایی که وزیر دفاع سانتوس در نهایت مخالف رییس جمهور اوریبی موقف گرفت و گفت که صلح عادلانه نیست و رییس جمهور بیش از حد مدارا می‌کند. این یک امر طبیعی است که جنگ، بخش‌های مختلف کشور را به گونه‌های مختلف متاثر می‌سازد. برای بعضی‌ها، در خط مقدم جنگ، فقط خاموش شدن تفنگ‌ها کافی بود، برای دیگران در مراکز مدنی حفظ حقوق اساسی و دست‌رسی به آزادی‌های مدنی و خدمات دولتی مهم بود. صلح مستمر زمانی میسر است که بهای قربانی برای ختم جنگ بزرگ‌تر از تاوان جنگ نباشد.

صلح ایجاب شکیبایی استراتژیک و انعطاف‌پذیری مداوم تاکتیکی را می‌نماید. درس عملی برای من از کلمبیا این بود: «دولت اگر جنگ را نبرد، میدان را باخته است، اما شورشیان اگر صرفاً خود را در میدان نگه‌دارند، جنگ را برده‌اند.» کار دولت بسیار دشوارتر از شورشیان است. دولت برای بقای خود باید برای تامین تمام نیاز‌های مردم خدمت کند، اما شورشیان برای بقای‌شان فقط باید بناها را منفجر کنند. برای یک صلح مستمر هیچ گزینه‌ای جز شامل ساختن کامل دولت و نیرو‌های دفاعی در روند صلح و تصمیم‌گیری نیست. تلاش‌های پراکنده و ناهم‌آهنگ، حتا به نیت خیر اگر بدون درگیری طرف‌های اصلی جنگ باشد، در موج ادامه خشونت‌ها شسته می‌شود.

۸صبح: من مدتی پیش با یکی از شورشیان سابق فارک صحبت می‌کردم و دریافتم که با وجود تفاهم بین گروه فارک و حکومت کلمبیا، این گروه هنوز از نبود زمینه‌های لازم برای تعامل با جامعه رنج می‌برد، یعنی هنوز خاطرات شورش و جنگ‌شان در ذهن کسانی که نزدیک به حکومت‌اند، باقی مانده است و این باعث شده است تا برخی از اعضای این گروه نتوانند با وضعیت انطباق کند. حالا ما اگر روزی به صلح با گروه طالبان و سایر شورشیان دست بیابیم، چه رویکردی را باید تجربه کنیم تا زمینه‌های تجرید و تبعیض در برابر اعضای این گروه را کاهش بدهیم؟

جواد: شما روی یکی از حساس‌ترین و مهم‌ترین عناصر استقرار و استمرار صلح با این سوال ژرف انگشت می‌گذارید. واقعاً، تجرید و تبعیض در برابر شورشیان فارک یا طالب زمانی کم خواهد شد که از یک طرف مردم از صلح چنان لذت و عزت ببرند که مصایب جنگ را پاک فراموش کنند و از جانب دیگر جنگ‌جویان در دوران صلح خوب مصروف شوند تا دوباره برای روزهای جنگ‌شان، دل‌شان تنگ نشود. برای دست‌رسی به این هدف مردم ما حاضر اند که گذشته را به امید آینده پر آرامش فراموش کنند و جنایت‌کاران را عفو.

اما برای طالبان، مثل شورشیان فارک، ما باید امکانات مالی و مهارت‌های مسلکی را برای اجرایی برنامه‌های تداخل اقتصادی (Economic reintegration) از راه تصمیم‌های حرفه‌ای، تداخل اجتماعی (Social reintegration) از راه برنامه‌های آموزشی، تداخل عقیدتی (Ideological reintegration) از راه برنامه‌های ضد بنیادگرایی در دست‌رس داشته باشیم.

مشکل تداخل و تعامل آرام و بی‌جنجال طالبان با جامعه ما از مشکل فارک فراتر است. فارک حدود هشت تا ۱۰ هزار عضو در هر فصل جنگ داشت، اما طالبان اقلاً چهار برابر این رقم سرباز دارند.

اکثر اعضای فارک جوانان و زنان بودند که زودتر تغییرپذیر و انعطاف‌جو اند. اما طالبان هم از نظر ایدئولوژی و هم از نظر بیولوژی بسیار پیر اند، آن‌ها نزدیک به ۴۰ سال است که فقط می‌خورند و می‌خوابند و می‌جنگند.

۸صبح: خوب، همه می‌دانیم که دنیا در یک وضعیت استثنایی ناشی از بحران کرونا به سر می‌برد و این بحران بسیاری از زمینه‌های زنده‌گی سیاسی و اجتماعی بشر را متاثر ساخته است. تاثیر بحران کرونا به روابط دپلماتیک کشور‌ها مخصوصاً افغانستان چه خواهد بود؟

جواد: کرونا کل جهان را و کل کار‌های جهان را ناجور کرده است. تاثیر سؤ پاندمیک کرونا نه تنها به صحت بلکه بر اقتصاد و دگرگونی نظام سیاسی جهان، ژرف و پایدار است. از یک طرف این بحران، دامنه بحث‌های جدی را در پایتخت‌های تمام کشورها گشوده است و به گونه‌های گوناگون ماهیت روابط چندجانبه بین‌المللی و مؤثریت منابع تمویل سازمان‌های بین‌المللی را زیر سوال کشیده است. شماری استدلال می‌کنند که بهتر است کشور‌ها برای مصونیت در داخل مرز‌ها خودشان را قرنطین کنند و به بهبود صحت و اقتصاد صدمه دیده خودشان بپردازند؛ شماری هم استدلال می‌کنند که این بحران فراگیر جهانی نشان می‌دهد که ما در یک جهان بهم‌پیوسته زنده‌گی می‌کنیم و در جهان پساکرونا، گزینه‌ی خوب، مکانیزم‌های چندجانبه‌ی همکاری بین‌المللی است. نتیجه این بحث‌ها، اگر تقویت مکانیزم‌های چندجانبه بین‌المللی باشد و یا سیاست‌های عوام‌گرایانه و عوام‌فریبانه پوپولیسم ملی، برای کشور‌های محتاج و بحران‌زده مثل ما، سرنوشت‌ساز است.

زیرا در هر صورت دل‌گرمی و توانایی دولت‌ها، نهاد‌های خیریه و مردم کشور‌های متموّل برای کمک به مناطق دور و بحران‌زده بسیار کم می‌شود. از این رو جا دارد که ما روی یک استراتژی میان‌مدت برای جهان پساکرونا و شیوه برخورد با سناریوهای مختلف این مرض ساری جهان، صحیح چُرت بزنیم و کنکاش کنیم و در مورد تاریخ کنفرانس بزرگ مساعدت‌های اقتصادی به افغانستان که در ربع چهارم امسال است کم‌کم غور نماییم.

۸صبح: بسیار تشکر که برای این گفت‌وگو وقت گذاشتید.

جواد: از محبت فراوان شما نیز سپاس‌گزارم. به خیر باشید.

Show More
Back to top button